.
صفحه اصلي آرشيو جستجو پيوند ها تماس با ما
 
آخرین عناوین
گزیده سرمقاله روزنامه های امروز


* رسالت
روزنامه رسالت در سرمقاله امروز خود با عنوان "زعامت تدبير " به قلم محمد مهدي انصاري آورده است: مقدمه: 14 خرداد امسال ، در حالي كه كشور در آستانه برگزاري انتخابات دهم رياست جمهوري بود ،بيستمين سال رهبري حضرت آيت الله خامنه اي (مد ظله العالي) را پشت سر گذاشتيم.شايدبه دليل فضاي سياسي خاص حاكم بر كشور در روزهاي قبل و بعد از انتخابات ، كمتر كسي به اين موضوع توجه كرد و البته اين خود يكي ديگر از ابعاد مظلوميت مردي است كه در حساس ترين لحظات و دشوارترين دقايق انقلاب يعني لحظات پس از فقدان امام راحل ، زعامت و رهبري كشور و ملتي را عهده دار گرديد كه جنگي هشت ساله را پشت سر گذاشته بود ، انقلاب هنوز درگيرمسايل دشوار و پيچيده اي بود و ملت انتظارات بسياري در راستاي محروميت زدايي ، بازسازي خرابي هاي ناشي از جنگ و حركت در مسير پيشرفت و آباداني مرز و بوم خود داشتند و همچنين هزاران مشكل و معضل ديگر كه هر كدام به تنهايي مي توانست در صورت عدم تدبير و يا مديريت ناصحيح ، كشور و انقلاب را به سرنوشتي نامعلوم و بغرنج سوق دهد. به هر روي در چنين شرايطي جانشين بنيانگذار فقيد انقلاب و دومين رهبر جمهوري اسلامي كار خودرا آغاز كرد...
در سلسله نوشتارهايي كه پيش روي داريد تلاش شده است به ارزيابي تحليلي شرايط كشور و بازخواني تحولات گوناگون سياسي اجتماعي و فرهنگي در طول سالهاي زعامت حضرتتآيت الله خامنه اي از1368 تا1388 پرداخته شود.در يك قضاوت كلان مي توان با احصاء شواهد غير قابل انكار و تحليل مثال هاي متعدد اثبات كرد
1-نوع رهبري آيت الله خامنه اي و شيوه مديريتي همگرا كننده ايشان در طول بيست سال گذشته درمسير ثبات آفريني ، عقلانيت محوري واقع گرايي و آينده نگري بوده است.
2-داشتن رويكرد راهبردي و اتخاذ تدابير سنجيده و عالمانه در عالي ترين سطح مديريت نظام باعث گرديده تا كشور با موفقيت قابل توجهي به رفع تنشها و حل اقناع بر انگيز بحرانها و گذر مسالمت آميز از بن بست ها نايل آيد.
لذا در يك جمع بندي مي توان گفت مهمترين شاخصه هاي رهبري و مديريت آيت الله خامنه اي عبارتند از :درايت و هوشياري ، پويايي و تكاپو، نوآوري ، توجه به اصل شايسته سالاري ، كلان نگري ، قاطعيت ، نخبه گرايي ، استفاده از نظرات مشورتي (دايره گسترده مشاوران) ، صبر و تحمل پذيري بالا ، وسعت نظر در برخورد با مسائل و موضوعات ، آرامش بخشي به زير مجموعه ها و ...
ان شاء الله در طول اين مطلب با تبيين مثالها و برشماري رويدادها ، به هر يك از اين ويژگي هاي مديريتي نيز در جاي خود خواهيم پرداخت.
شايسته ترين فرد در سال1368 و پس از رحلت ملكوتي حضرت امام خميني (ره) ، به اذعان قاطبه نخبگان سياسي و مذهبي و همه ارادتمندان امام و انقلاب ، شايسته ترين شخص كه به تعبيري رهبري نظام اساسا در او «متعين» شده و منحصر به او گشته بود آيت الله سيد علي خامنه اي بود. در حقيقت خبرگان رهبري ، فردي را كه ولايت و زعامت جامعه اسلامي در او و نه جز او تعين يافته بود ، به مردم «معرفي» نمودند تا حاكميت ديني بي سرپرست و بي راهبر نماند.
از سوي ديگر اگر بخواهيم فراتر از اين مباحث كه آيت الله خامنه اي يك شخصيت روحاني ، سياسي و برجسته در تاريخ انقلاب بوده و هست به امتيازات ايشان در جايگاه رهبري جمهوري اسلامي بپردازيم ، بايد تاكيد كنيم در حال حاضر يك انسان نخبه و« نابغه» بر ملت و كشور ما رهبري مي كند.انساني با فضايلي ارزشمند و خصايلي استثنايي كه كمتر ممكن است در يك فرد عادي جمع شوند.بر اين مبنا شايسته است ضمن قدرداني اين نعمت و موهبت الهي ، يعني داشتن رهبر و حاكمي پاكباخته و فرهيخته ، انديشمند و با فضيلت ، و مدبر و داراي نبوغ آغاز سومين دهه زعامت معظم له را گرامي بداريم و لازم است نخبگان و رسانه هاي جمعي هم به منظور تبيين دوران رهبري آيت الله خامنه اي به نحوي فعال تر و موثرتر ظاهر شوند.
شرايط داخلي و بين المللي
دردوران رهبري ايت الله خامنه اي شرايط كلي كشور و منطقه و همچنين معادلات حاكم بر مناسبات بين المللي وارد عرصه هاي تازه و پيچيده تري نسبت به گذشته شد. ببرخي از اين تغييرات و تحولات به شرح ذيل است :
1-اصلاح قانون اساسي و حذف پست نخست وزيري و متمركز شدن اختيارات و وظايف قوه مجريه در شخص رئيس جمهور كه به منزله ايجاد ساختارهايي جديد در نظام مديريتي كشور بود و به نوبه خود دشواري هايي را در جريان امور ايجاد مي كرد.تعامل با سه رئيس جمهور يعني آقايان هاشمي رفسنجاني ، خاتمي و احمدي نژاد و حمايت هاي بي دريغ از آنها، كه البته هر كدام ويژگي هاي خاص خود را داشته اند، با درايت و سعه صدر رهبر معظم انقلاب موجب تقويت دولتها و آرامش در فضاي سياسي شده است.
2- لزوم برقراري توازن و همبستگي ميان نيروهاي سياسي و اجتماعي كه با گذر زمان و فاصله گرفتن از سالهاي اول انقلاب ، مديريت و تعامل با ايشان سخت تر و سخت تر مي شد. آيت الله خامنه اي با درايت و هوشمندي خاصي كه داشته اند در طول بيست سال گذشته با طيف هاي گوناگون سياسي كشور ارتباطات گسترده و تنگاتنگ داشته اند و با مجالس سوم تا هشتم (در حال حاضر) تعامل نموده اند. به تعبير بهتر ايشان با پرهيز از دخالت در امور جزئي و يا حمايت از مجموعه هاي خاص سياسي ، نقش پدرانه و هدايت گرانه اي در قبال احزاب و تشكل هاي سياسي داشته اند و به همين دليل رهنمودها و اساسا نظرات ايشان به مثابه« فصل الخطاب» از سوي همگان بويژه در مقاطع حساس پذيرفته شده و موجب تقويت انسجام و همبستگي ملي شده است.
3- ظهور نسل هاي نو در متن انقلاب و تنوع و تكثر مطالبات و نيازهاي انساني و اجتماعي ايشان كه لازم بود اولا مباني فكري و ارزشي نظام به آنها انتقال يابد و ثانيا مطالبات آنها بي پاسخ نمانند.
4- تغيير شكل دشمني غرب با انقلاب اسلامي از رويارويي مستقيم و نظامي به تهاجم فرهنگي و جنگ نرم افزاري كه در واقع تمام ابعاد هويت ملي ،ديني و انقلابي ملت بويژه جوانان و نسل هاي جديد را نشانه گرفته بود.البته در اين ميان دشمنان جمهوري اسلامي از ترفندهايي نظير تشديد تحريم هاي نظامي و تجاري و جو سازيهاي تبليغاتي و رسانه اي نيز بهره مي جستند.
5-شكل گيري ضرورت هاي اجتماعي و سياسي در كشور در راستاي ايجاد فضاي باز سياسي و تنوع مطبوعات و احزاب و ...( توسعه سياسي و اجتماعي كشور)
6- تحولات فكري و فرهنگي در ميان برخي از روشنفكران و نخبگان به واسطه هجمه هاي گفتمان ليبرالي و سرمايه داري و لزوم رصد موضوعات فرهنگي در داخل و خارج.
7- رويداد دوم خرداد1376 و اتفاقات و مسائل پس از آنكه كشور شاهد اقدامات راديكاليستي و سياسي كاريهاي گروهي موسوم به اصلاح طلبان بود و وقايعي چون قتل هاي زنجيره اي ، حوادث كوي دانشگاه در سال1378 ، ماجراهاي مجلس ششم و استعفاي دسته جمعي نمايندگان ، انحلال شوراي شهر تهران و ... در زمره مهمترين برايندهاي افراط و تفريط اين جريان سياسي بود.
8- پايان جنگ سرد دو ابرقدرت وفروپاشي ابرقدرت شرق ، اتحادجماهير شوروي و به تبع آن سقوط بلوك شرق.
9- حمله عراق به كويت و آغاز جنگ اول خليج فارس كه در پي آن ايالات متحده و هم پيمانانش به بهانه تنبيه صدام حسين ، ديكتاتور عراق ، در منطقه حساس خليج فارس و خاورميانه حضور يافتند و اين به منزله يك واقعه پر مخاطره براي جمهوري اسلامي بود كه با كوچكترين اشتباهي وارد جنگ شده و به تعبير بهتر در دام اغواگرانه غرب بيفتد. جنگي كه مشخص نبود چه سرنوشتي را براي انقلاب در پي داشت.جالب است بدانيم كه در همان ايام برخي از نخبگان سياسي ، خواستار مداخله جمهوري اسلامي در اين جنگ بودند!!
10- ورود به قرن بيست و يك كه جهان را در معرض شرايطي متحول و پيچيده قرار مي داد.
11- واقعه يازده سپتامبر2001 ميلادي و شكل گيري فضايي ساخته و پرداخته غرب به رهبري آمريكا كه در قالب آن به بهانه سركوب تروريسم و طالبان، بار ديگر هم پيمانان كاخ سفيد به ياري رئيس جمهور جنگ طلب آن ، جرج بوش آمدند و افغانستان و عراق در شرق و غرب ايران به محلي براي معركه گيري ابرقدرت ها مبدل شد.
12- شكل گيري مسابقه اقتصادي و علمي در منطقه و جهان در دو دهه گذشته ايجاب مي كرد ايران اسلامي نيز از قافله اين پيشرفتها عقب نماند .لذا در بيانات مقام معظم رهبري و تصميم سازي هاي كلان كشور كه با هدايت ايشان در دو دهه گذشته صورت گرفته همواره بر اين تاكيد شده كه به توسعه اقتصادي كشور توجه شود و زمينه هاي تقويت اقتصاد ملي در دستور كار دولتها باشد.اجراي سياستهاي اصل44 قانون اساسي در راستاي خصوصي سازي و ... كه در سالهاي اخير مورد تاكيد معظم له بوده در همين راستا قابل تحليل و ارزيابي است.از سوي ديگر تعقيب استراتژي هايي چون تبديل ايران به «مرجعيت علمي» در دنيا و حمايت از استعدادهاي ملي و نخبگان با هدف دستيابي به پيشرفتهاي علمي كشور ناشي از هوشمندي آيت الله خامنه اي بوده است.
و ساير مسائل و معادلات ديگر كه مي توان گفت اولا دوران رهبري آيت الله خامنه اي بسيار پيچيده تر از هر دوره تاريخ معاصر كشور بوده است و ثانيا در اين شرايط دشوار فقط تدبير و درايت رهبر معظم انقلاب بوده كه توانسته است ايران عزيز را هر روز در مسير اقتدار و عزت سوق دهد . با مديريت هوشمند و دور انديشي هاي مقام معظم رهبري ، ايران اسلامي هر روز در مسير اعتلا و پيشرفت گام برداشته وبه جزيره ثبات منطقه مبدل شده است...اميد كه با پرهيز از سطحي نگري ها و عدم تاثير پذيري از شيطنتهاي بيروني و برخي جهالتها و عصبيت هاي داخلي ، قدردان رهبر ، انقلاب و كشور عزيز خود باشيم.

* كيهان
روزنامه كيهان در يادداشت روز خود با عنوان "احياي ناكام پروژه فشار و چانه زني " به قلم مهدي محمدي آورده است: آيا امكان تكرار دوباره حوادث پس از انتخابات در ايران وجود دارد؟ يا به عبارت ديگر، فضاي سياسي و اجتماعي ايران تا چه حد از موقعيتي كه در چند هفته پس از 22 خرداد 88 در آن قرار داشت، فاصله گرفته است؟ پيدا كردن روشي براي يافتن پاسخ دقيق اين سوال ها شايد از اصل يافتن پاسخ مهم تر باشد. حوادث پس از انتخابات ايران را مي توان از جنبه هاي بسيار متنوعي تحليل كرد. در نوشته هاي پيشين، اين حوادث را از منظر «ساخت قدرت» و «طراحي خارجي» به اجمال بررسي كرده ايم. نتيجه اين بررسي ها آن بوده است كه برنامه ريزي چندين ساله طرف هاي خارجي براي تضعيف ايران از درون در حوادث پس از انتخابات ايران، با اراده برخي از خواص درون حكومت كه با انگيزه هاي مختلف درصدد ايجاد طيفي از تغييرات در رفتار و ساختار نظام بودند گره خورد و منجر به سوء تفاهمي به نام «تجزيه اقتدار رهبري« شد كه اكنون البته بي ارزش بودن آن آشكار شده و لذا عوامل داخلي پروژه به نحوي ترحم برانگيز با بهانه هايي نظير آشتي و وحدت به دنبال راهي براي فرار از عواقب مشاركت خود در اين پروژه مي گردند.
منظر ديگري هم براي نگاه به اين حوادث هست كه مي تواند از حيث افزايش توان پيش بيني و پيش گيري نظام در مقابل حوادثي از اين دست مفيد باشد و آن اين است كه موضوع را از جنبه «استراتژي گروه هاي سياسي» بررسي كنيم. برخي از نتايج اين بررسي حتما با مطالعات قبلي مشترك خواهد بود اما خصوصا اگر روي احزاب و گروه هاي اصلاح طلب تمركز كنيم به جنبه هايي كاملا جديد و مهم برخورد خواهيم كرد. سوال ساده در اين نوع نگاه به مسئله اين است: اصلاح طلبان فراتر از كليات، دقيقا به دنبال چه بودند و چه مقدار از آن را به دست آوردند؟
سند تاملات راهبردي حزب مشاركت كه تمامي اعضاي دستگير شده اين حزب وثاقت آن را پذيرفته اند يك راهنماي قابل اتكا براي يافتن جوابي براي اين سوال هاست. اين سند يك جزوه تئوريك ساده نيست بلكه منبعي است براي فهم اينكه اصلاح طلبان در واقع به دنبال پياده كردن چه پروژه اي در ايران بوده اند. اساس اين جزوه كه بخش مهمي از تلاش هاي اخير سعيد حجاريان - همان كه اصلاح طلبان را سخت عصباني كرده- به نقد مباني آن اختصاص دارد، به خوبي توضيح مي دهد كه جريان اصلاح طلب در ايران هيچ تعلق خاطري به ساختار نظام نداشته و هدف غايي فعاليت سياسي خود را يافتن راه هايي حتي المقدوركم هزينه براي وارد آوردن ضرباتي هرچه شكننده تر به اين ساختار قرار داده است. اصلاح طلبان روزي كه اين جزوه را مي نوشتند شايد باور نمي كردند كه ايده هاي مطرح شده در آن به اين زودي ها در صحنه عمل مورد آزمون قرار بگيرد، ولي واقعيت آن است كه آنچه پس از انتخابات رخ داد با خطوط اصلي راهنمايي هاي ارائه شده در اين جزوه كاملا منطبق بوده است. سند تاملات راهبردي اگر دقيق خوانده شود حامل اين پيام است كه اصلاح طلبان براي رسيدن به اهداف خود در محيط سياسي ايران چاره اي جز بازسازي و اجراي دوباره استراتژي «فشار از پايين چانه زني در بالا» نمي ديده اند. اين جزوه تاكيد مي كند كه اصلاح طلبان اولا بايد سعي كنند وارد ساختار قدرت شوند و ثانيا يك بدنه اجتماعي پاي كار بيرون از حاكميت براي خود بوجود بياورند تا در مواقع لزوم به عنوان پشتوانه آنها براي امتيازخواهي از نظام عمل كند. بر مبناي آنچه در اين جزوه آمده نقش عامل خارجي هم اين خواهد بود كه تهديدهايي عليه نظام سياسي بوجود بياورد تا اصلاح طلبان بتوانند با استفاده از اين تهديد ها به عنوان يك فرصت، از نظام امتيازهاي بيشتري مطالبه كنند. قرائن و شواهد مفصلي وجود دارد كه نشان مي دهد آنچه پس از انتخابات رخ داد كاملا در راستاي همين پروژه است.
براي فهم اينكه اصلاح طلبان چگونه در حوادث پس از انتخابات به دنبال بازسازي استراتژي فشار از پايين چانه زني در بالا بوده اند ناچار بايد كمي به گذشته برگرديم. سعيد حجاريان در اوايل دوران اصلاحات در شرايطي اين ايده را ارائه كرد كه جريان اصلاح طلب از حيث نتيجه بخش بودن اقدامات خود عميقا دچار سرخوردگي شده بود. پروژه ها يكي بعد از ديگري شكست مي خورد و تكرار شكست ها اين سوال را بوجود آورده بود كه آيا راه موثرتري براي فشار آوردن به نظام وجود دارد؟ حجاريان با طرح اين ايده سعي كرد به اصلاح طلبان بفهماند كه اگر درصدد امتيازگيري از نظام هستند اولا بايد چانه زن هايي ماهر و قدرتمند در سطوح بالاي نظام داشته باشند كه راه و رسم مذاكره و تهديد در مقابل سران نظام را بشناسند و ثانيا يك بدنه اجتماعي فعال براي خود ايجاد كنند كه فشار اجتماعي لازم براي مهيا شدن شرايط چانه زني و امتيازخواهي سران جريان را فراهم كند. به دلايلي كه اينجا جاي بحث آن نيست، اصلاح طلبان در اجراي موفق اين پروژه در آن دوران ناكام ماندند. جريان اصلاحات در سال هاي 83 و 84 با بحران هايي مواجه شد كه ساختمان اين استراتژي را تقريبا به طور كامل تخريب كرد. از يك سو اختلافات دروني اصلاح طلبان با يكديگر به حدي رسيده بود كه محمد خاتمي به عنوان «رهبر مفروض» اين جريان ديگر حتي در بين دوستان خود هم اعتبار نداشت. حجاريان همان ايام تاكيد كرد خاتمي سياستمدار نيست در حالي كه خود او هم مدتي قبل از آن خويش را تداركاتچي خوانده بود. نتيجه اين شد كه اصلاح طلبان به خوبي دريافتند اگر هم بنا باشد در سطح بالاي نظام چانه زني صورت بگيرد خاتمي مرد اين كار نيست و نتيجه گرفتند بايد روي چهره هايي قدرتمندتر سرمايه گذاري كرد. از طرف ديگر، در آن سال ها اين حقيقت هم آشكار شد كه اصلاح طلبان حتي اگر چانه زن هايي قدرتمند بودند باز هم نمي توانستند در مقابل نظام كاري از پيش ببرند چرا كه سرمايه اجتماعي را كه بايد به عنوان پشتوانه چانه زني عمل مي كرد از دست داده بودند و اميدي هم به احياي آن نبود. از دست رفتن سرمايه اجتماعي جريان اصلاحات و نااميدي عميق مردم از سران اين جريان دو جا خود را به خوبي نشان داد. يكي آن وقت كه جمعي از نمايندگان مجلس ششم در روزهاي واپسين عمر آن مجلس دست به تحصن و استعفا زدند اما به تعبير خودشان خيلي زود فهميدند اگر به جاي ساختمان مجلس وسط ميدان توپخانه هم تحصن مي كردند كسي از مردم به آنها اعتنا نمي كرد. نمونه دوم در متن انتخابات سال 84 آشكار شد، جايي كه اصلاح طلبان با راديكال ترين چهره ها و شعارهاي خود به ميدان آمدند اما كانديداي اختصاصي آنها كه فكر مي كردند بي برو برگرد انتخابات را خواهد برد رايي آورد كه حالا اصلاح طلبان حتي يادآوري آن را هم باعث خجالت مي دانند.
يك بازانديشي دوباره در حوادث پس از انتخابات رياست جمهوري دهم نشان مي دهد بخشي از جريان اصلاح طلب در واقع هدفي جز سرپا كردن دوباره اين ايده كهنه از طريق ترميم «راس» و «بدنه»« آن نداشته است. برخي از اداره كنندگان جريان اصلاحات (مشخصا همان طيفي كه سند تاملات راهبردي را نوشت) تصور مي كرد اين انتخابات فرصتي منحصر بفرد براي رفع نواقص استراتژي فشار از پايين و چانه زني در بالاست. در مورد بخش چانه زني اصلاح طلبان سعي كردند با نزديك شدن به هاشمي رفسنجاني و به تبع او برخي از چهره هاي داراي سوابق اصولگرايي از ميان آنها يارگيري كرده و قدرت چانه زني خود درون حكومت را بالا ببرند. در زمينه بازسازي سرمايه اجتماعي هم نهايتا نقش اصلي به ميرحسين موسوي و اطرافيان او واگذار شد تا با به خيابان آوردن هواداران خود آروزي برباد رفته اصلاح طلبان در مورد حمايت فعال بخشي از مردم از آنها را محقق كند. براي جرياني كه اين هدف خاص را تعقيب مي كرد پيروزي در انتخابات شايد چندان اساسي نبود. آنها مي دانستند كه نمي توانند اين انتخابات را ببرند. هدف اصلي اين بود كه به لحاظ سياسي چهره هايي جديد را به اردوگاه خود منتقل كنند و از حيث اجتماعي هم با راديكال كردن درخواست هاي سياسي هواداران خود و به خيابان كشاندن آن، سرمايه لازم براي چانه زني سياسيون را فراهم كنند. يكي از سران اين جريان چند هفته قبل از انتخابات كل اين داستان را در جمله اي كوتاه خلاصه كرده بود: «سرمايه اجتماعي ما براي بردن انتخابات كافي نيست اما براي ضربه زدن به نظام و امتياز گرفتن از آن كافي است». آنچه پس از انتخابات رخ داد هم كاملا اين تحليل را تاييد مي كند. يكي دو هفته بعد از انتخابات همه فكر و ذكر سران فتنه اين بود كه چگونه اعتراضات را حفظ كنند و گسترش بدهند. جالب است كه نقشه مي كشيدند تا اشكال جديدي از اعتراض مانند تحصن و اعتصاب هم به شورش هاي خياباني اضافه شود و وقتي دوستانشان از آنها مي پرسيدند به جز ابطال انتخابات دنبال چه هدف ديگري هستند بلافاصله مي گفتند اهداف متعددي را در نظر دارند كه درخواست لغو نظارت استصوابي شوراي نگهبان در صدر آنهاست. «شورش براي امتيازگيري»، اين ترجمه استراتژي فشار از پايين چانه زني در بالا به زبان سال 88 بود.
اين طراحي البته به دو دليل ساده ناكام ماند. اول اينكه همه ابزار اصلاح طلبان براي ايجاد بسيج اجتماعي يك «دروغ بزرگ» به نام «تقلب» بود. اين دروغ يكي دوهفته اي به دردخورد اما بلافاصله پس از آنكه طبقه متوسط شهري در تهران و جاهاي ديگر فهميد مدعيان از اثبات آنچه ادعا مي كنند ناتوانند به كاهش اساسي سرمايه اجتماعي آنها منجر شد و اين كاهش به گمان بسياري از تحليلگران چنان عميق است كه بعيد است دوباره بتوان حتي با سر هم كردن دروغ هايي بزرگتر آن را علاج كرد. علت دوم هم اين است كه سياسيون ملحق شده به اين پروژه نه تنها نتوانستند افراد برجسته اي را به حلقه خود اضافه كنند بلكه خودشان هم خيلي زود فهميدند جبهه خويش را اشتباهي انتخاب كرده اند و نظام در جذب حمايت نخبگان سياسي همچنان تواناتر از آنهاست.
استراتژي فشار از پايين چانه زني در بالا يك بار ديگر احيا شد و مرد. دميدن جان دوباره دراين كالبد بي جان حتي اگر اصلاح طلبان توان اعجاز هم داشتند بعيد بود چه رسد به اينكه اين جماعت نشان داده اند در كور كردن ماهرترند تا شفا دادن.

* جمهوري اسلامي
روزنامه جمهوري اسلامي در سرمقاله امروز خود با عنوان "براي پايان دادن به ركود اقتصادي " آورده است: مرور سخنان و اظهارنظرهاي مسئولان و فعالان اقتصادي در حوزه هاي مختلف طي چند هفته اخير بيانگر اين واقعيت است كه شرايط در بسياري موارد به نقطه حساس و دغدغه برانگيزي رسيده كه اتخاذ سياستها و تصميمات صحيح را براي خروج از اين وضعيت با دشواري و در عين حال ابهاماتي مواجه مي كند.
اگرچه اين پيچيدگي و ابهام را در بسياري از حوزه هاي اقتصادي صنعتي كشاورزي بازرگاني و اشتغال مي توان به وضوح مشاهده كرد اما به نظر مي رسد سير حركتي صنايع مولد و اشتغالزا با شتاب و هزينه بيشتري درحال رسيدن به نقطه بحراني و غيرقابل برگشت است . تاكيد فعالان بخش خصوصي و نمايندگان آنان در اتاقهاي بازرگاني بر معطل بودن 60 تا 70 درصد ظرفيت توليد اكثر بنگاه هاي صنعتي تواتر و تكرار اخبار عدم پرداخت چندين ماهه كارگران در واحدهاي مختلف افت صادرات غيرنفتي طي 6 ماهه نخست سال جاري افزايش شديد بدهي هاي معوق توليد كنندگان به نظام بانكي و... همگي شواهد و نشانه هاي گويايي هستند براي خطير بودن شرايط اقتصادي توليد در كشور كه تدابير بايسته و هوشمندانه مديران و مسئولان دولت را مي طلبد چرا كه بي ترديد اين بيماري درصورت عدم مداواي جدي و به موقع قابليت سرايت به ساير بخشهاي اقتصاد كشور را دارد چنانكه برخي نشانه ها و علائم اين سرايت را مي توان به وضوح هرچه تمامتر در بخش غيرواقعي اقتصاد كشور خصوصا نظام بانكي رصد كرد. افزايش بي سابقه و نگران كننده رقم مطالبات معوق بانكها به 41 هزار ميليارد تومان كاهش منابع بانكي براي پرداخت تسهيلات افزايش نقدينگي به 215 هزار ميليارد تومان با وجود كاهش شديد نرخ رشد اين شاخص به 16 درصد در پايان سال 87 و ... از جمله اين نشانه ها و پيامدها است كه به طور مستقيم و غيرمستقيم بر حوزه هاي ديگر اقتصادي تاثير مي گذارد. نخستين و تاثيرپذيرترين اين بخش ها همان حوزه اي است كه به نظر مي رسد خود علت پيدايش اين وضعيت در نظام بانكي بوده است يعني صنعت . علل و عوامل متعددي در سالهاي اخير باعث شده صنعتگران و توليد كنندگان در بازپرداخت مطالبات بانكها دچار مشكل شوند و همين مسئله قدرت پرداخت تسهيلات را توسط بانكها به شدت كاهش داده و اكنون همين معضل گريبانگير خود توليد كنندگان شده و آنهارا در تامين سرمايه در گرش و تكميل سرمايه گذاريهاي نيمه تمام گرفتار كمبود منابع كرده است .
بر اين مسئله بايد سياستهاي پولي انبساطي سالهاي گذشته از جمله كاهش نرخ سود بانكي ادامه پرداخت تسهيلات تكليفي كسري بودجه دولت و استقراض از بانك مركزي تزريق درآمدهاي نفتي به اقتصاد ثبات نرخ ارز ?

استفاده از اين خبر فقط با ذكر نام شمال نيوز مجاز مي باشد .
ایمیل مستقیم :‌ info@shomalnews.com
شماره پیامک : 5000592323
 
working();

ارسال نظر :
پاسخ به :





نام : پست الکترونیک :
حاصل عبارت روبرو را وارد نمایید :
 
working();

« صفحه اصلي | درباره ما | آرشيو | جستجو | پيوند ها | تماس با ما »
هرگونه نقل و نشر مطالب با ذكر نام شمال نيوز آزاد مي باشد

سامانه آموزش آنلاین ویندی
Page created in 0.094 seconds.